دلم از همه ی زیباییهای دنیا سیر است و چشمانم دیگر فروغی برای زیباشناسی ندارند. در به در تو را جستجو کردم اما هر چه بیشتر گشتم کمتر جستم. شنیده بودم که مسجدسهله خانه ات است.گمان میکردم درون خانه ات هستی اما آمدم ونبودی... گفتم شاید به دیدار جدت حسین شتافته ای اما آمدم ونبودی... تو را کنار حرم نبوی قبرستان بقیع و حتی هنگام طواف نیز جستجو کردم اما.... خسته ام..خسته از این همه فراق و انتظار... مولایم سالهاست که به انتظار آمدنت نشسته ایم.منزل به منزل به دنبالت شتافته ایم تا شاید عطرت را استشمام کنیم اما.... میدانم که نه لیاقت دیدار رویت را دارم نه شنیدن بویت و نه حتی بودن در کویت اما چه کنم که دل در گرو مهرت دارم. آقای من کجایی؟
نوشته شده در سه شنبه 88 مرداد 13ساعت
9:30 عصر توسط الف| نظرات شما () |